چرخه عملکرد ما به چه صورت است؟

چرخه عملکرد در انسان شامل سه بخش است . این سه بخش به ترتیب افکار، احساسات ، اقدام هستند.

معمولا ما وقایع اطرافمان را به صورت اطلاعات دریافت می‌کنیم  و این اطلاعات باعث شکل گیری افکار ما میشوند و سپس این افکار احساسات را به وجود می آرند و احساسات ما عامل عکس العمل ما می شوند.

چرخه عملکرد
چرخه عملکرد cbt

بیاید با مثال این چرخه را بررسی کنیم:

شما تصور کنید ساعت 5 بامداد در یک جاده ای در حال حرکت هستید که یک ماشین از پشت می آید و به شما چراغ می‌دهد و بوق می‌زند. واکنش شما در برابر حرکت او چیست؟

بررسی افکار مختلف :

1- فکر کنید که این فرد می‌خواهد با سبقت گرقتن از شما برتری خودش را به شما نشان دهد در این صورت شما احساس می‌کنید که نباید در برابر او کم بیاورید و در نتیجه شما پدال گاز را فشار دهید و به او راه نمی‌دهید.

2-شاید هم امکان دارد که فکر کنید این ماشین خطری برایتان ایجاد خواهد کرد و احساس ترس کنبد و سعی کنید از او فاصله بگیرند.

3-بعضی از شما هم امکان دارد که فکر کنید شاید مریضی بد حال در ماشین دارد و یک حس دلسوزانه سراسر وجود شما را فرا بگیرد و علاوه بر اینکه راه را برایش باز می‌کنید در دلتان برای خوب شدن حال او دعا هم می‌کنید.

بررسی افکار مختلف ، عکس العمل های متفاوت است در صورتی که اتفاق یکسانی بود.

نتیجه تفیسر ما از اطلاعات هم در شکل گرفتن افکار ما نقش دارد. تفسیر ما از اطلاعات به سطح انرژی کلی ما بستگی دارد.

پروفسور آرون تمکین بک (Aaron T. Beck) : برداشت‌های اشتباه از واقعیت، در نتیجه‌ی _افکار خودکار_ رخ می‌دهد. این افکار خودکار باعث می‌شوند که افراد به جای بررسی واقعیت‌ها، معنای تحریف‌شده و غیرواقعی از اتفاقات اطرافشان برداشت کنند.

هنگامی که افراد بتوانند افکار غیرواقعی و آزاردهنده‌ی خود را متوقف کنند، احساس بسیار بهتری به آن‌ها دست می‌دهد و در طول زندگی عملکرد بهتری خواهند داشت.

اگر مرتکب اشتباهی شوید، احتمالا به زمین و زمان غر میزنید و باعث رنجش همه اطرافیان خود خواهیم شد شما فردی با انرژی منفی هستید.

اگر شکست می‌خوریم به جای شکایت به همه کس، به اشتباهات خود فکرمیکنید و از آن ها درس می‌گیرید و سعی می‌کنیم که یا آن ها را جبران کنید و یا حداقل آن ها را تکرار نکنید شما انرژی مثبت هستید.

خوشبختانه یا متاسفانه ۸۵ درصد مردم انرژی‌های منفیشان نسبت به انرژی‌های مقبتشان بیشتر فعال است. در نتیجه مغزشان در تفسیر وقایع جنبه های منفی را در نظر میگیرد و به دنبال آن احساسات بد فعال میشود و عمل درستی انجام نمیدهد.

نکته : برای درک بهتر موضوع شروع به یادداشت وقایع روزمره کنید و پس از یک هفته ، یک ماه بررسی کنید عواملی که موجب غم ، خشم و اضطراب شما شده است ،مغز شما اطلاعات را تحریف کرده یا خیر؟

برای تفسیر درست تر میتوانید پس از یادداشت عوامل، احساسات و اقدامات روزمره به کوچ مراجعه کنید .

کوچ در این مورد چه کارهایی انجام میدهد

  • شناسایی مشکلات واقعی مراجعه‌کننده؛
  • شناسایی افکار خودکار؛
  • متوقف کردن افکار غیرمنطقی و غیرواقعی؛
  • به چالش کشیدن باورهای غیرمعقول؛
  • مشاهده مشکلات از چشم‌اندازها و زوایای دیگر؛
  • توقف فاجعه‌آمیز دیدن امور (در این حالت مراجعه‌کننده، بدترین اتفاقات ممکن را تصور می‌کند)؛
  • شناخت واقعیت امور (آیا آن‌ چیزی که ما فکر می‌کنیم واقعا درست است؟)؛
  • اصلاح افکار به شکلی که به واقعیت نزدیک‌تر باشند؛
  • بررسی اعتبار و سودمندی یک فکر خاص؛
  • شناسایی و اصلاح باورهای تحریف‌شده؛
  • افزایش آگاهی نسبت به احساسات و خلق‌وخو؛
  • قرار گرفتن در معرض چیزهایی که از آن می‌ترسید (به طور تدریجی)؛
  • توقف ذهن‌خوانی؛
  • اجتناب از تعمیم کلی و جلوگیری از فکر «یا همه یا هیچ»؛
  • جلوگیری از شخصی‌سازی امور و توقف سرزنش خود و دیگران؛
  • توصیف، پذیرش و درک به جای قضاوت کردن.

دانستن و کنترل تفسیر وقایع احساس بهتری در ما ایجاد میکند وباعث عملکرد بهتری در ما میشود

5/5 - (1 امتیاز)