نقش اطرافیان در شکل گیری عادت 10#
یکی از اهداف اصلی من در این درس این است که منابعی را در اختیار شما بگذارم که برای حفظ عادات خود در طولانی مدت نیاز دارید.
در این درس، یکی از قویترین محرکهای تغییر عادات و رفتار را مورد بحث قرار میدهیم: محیط اجتماعی. روشی که محیط اجتماعی بر عادات ما تأثیر می گذارد از طریق قبیله هایی است که به آنها تعلق داریم و گروه هایی که بخشی از آنها هستیم.همه ما بخشی از چندین قبیله هستیم. قبایلی که ما به آنها تعلق داریم رفتار ما را شکل می دهند.
این مساله در ابعاد بزرگ و کوچک صادق است. قبایل بزرگ مانند ملل، مذاهب و مشاغل می توانند بر رفتار ما تأثیر بگذارند. و قبیلههای کوچک مانند محلهای که در آن زندگی میکنید، در چه مدرسهای میروید یا در چه سازمانی داوطلب میشوید نیز میتوانند بر رفتار شما تأثیر بگذارند.
عامل کلیدی در هر یک از این قبیله ها این است که ما احساس تعلق داریم. وقتی می خواهید به یک قبیله تعلق داشته باشید، می خواهید عادت های آن قبیله را تکرار کنید. ما به طور طبیعی عادت های اطرافیانمان را جذب می کنیم.
اگر به محله جدیدی نقل مکان می کنید که در آن همسایگان شما به دقت از چمن های خود نگهداری می کنند، ممکن است شروع به باغبانی یا محوطه سازی چمن خود کنید.
اگر شروع به رفتن به یک کلاس کراس فیت کنید که در آن همه همکلاسی های شما رژیم سرخپوشان می خورند، ممکن است شما نیز به همین شکل شروع به خوردن کنید.
اگر به مسجدی ملحق می شوید که برای خدمات اجتماعی ارزش قائل است، ممکن است شروع به کار داوطلبانه در وقت خود نیز کنید.
فرهنگ شما انتظارات شما را برای آنچه “عادی” است تعیین می کند. اطراف خود را با افرادی احاطه کنید که عاداتی را دارند که شما می خواهید داشته باشید. با هم قیام خواهید کرد
مایک ماسیمینو، فضانورد، نمونه کاملی از این مفهوم است. ماسیمینو یک کلاس روباتیک کوچک در MIT گذراند. از ده نفر در کلاس، چهار نفر فضانورد شدند. اگر هدف ورود به فضا بود، آن اتاق یکی از بهترین قبایل برای حضور در آن بود. سطح “عادی” عملکرد در آن اتاق بسیار بالاتر از حد متوسط بود. ماسیمینو انواع عادات مربوط به فضانورد شدن را در خود داشت که احتمالاً حتی از بسیاری از آنها بی خبر بود.
این استراتژی صرف نظر از عادت هایی که می خواهید ایجاد کنید، قابل استفاده است. مرحله کلیدی این است که به گروهی بپیوندید که در آن رفتار مورد نظر شما رفتار عادی است.
عادات جدید زمانی قابل دستیابی به نظر می رسند که دیگران را هر روز انجام می دهند. اگر با خوانندگان احاطه شدهاید، احتمالاً خواندن را یک عادت معمولی میدانید. اگر با افرادی که بازیافت می کنند احاطه شده اید، به احتمال زیاد بازیافت را نیز شروع خواهید کرد. اگر کودک شما با دوستانی احاطه شده باشد که برای مطالعه و گرفتن نمرات خوب ارزش قائل هستند، احتمالاً او نیز عادات مطالعهآمیز ایجاد میکند.
هر زمان که درخانه کارهایم را انجام میدهم، ذهنم بلافاصله به دنبال راه هایی برای بررسی می گردد. تلفنم را بیرون میآورم، وبگردی میکنم یا در جستجوی غذا به آشپزخانه میروم. اما گاهی به همکار دیگری زنگ می زنم و چند ساعتی با هم کار می کنیم. اگر با همسالانم باشم و ذهنم متوقف شود، فقط یک یا دو دقیقه آنجا می نشینم تا انسداد ذهنی برطرف شود. من نمیخواهم تنبلی باشم که بعد از چند دقیقه از کار دست میکشد و در نتیجه سه برابر بیشتر از خودم کارم را انجام میدهم.
دوستان من که مدیتیشن می کنند همین را به من می گویند: انجام این کار با شخص دیگری بسیار آسان تر است. وقتی به تنهایی مدیتیشن میکنید، میتوانید هر زمان که ذهنتان منحرف شد، آن را رها کنید. شاید قصد داشتید ده دقیقه مدیتیشن انجام دهید، اما هفت دقیقه گذشته است و هر چه باشد، به اندازه کافی خوب است. اما وقتی با یک دوست در حال مدیتیشن هستید و هفت دقیقه می گذرد، خوب، نمی خواهید اولین کسی باشید که مدیتیشن را ترک می کند. شما تمام مدت آنجا خواهید نشست.
هیچ چیز بهتر از تعلق داشتن به قبیله، انگیزه را حفظ نمی کند. این یک تلاش شخصی را به یک جستجوی مشترک تبدیل می کند. قبلا تو خودت بودی هویتت تک بود. شما یک خواننده هستید. شما یک موسیقیدان هستید. شما یک ورزشکار هستید.
وقتی به یک باشگاه کتاب یا یک گروه موسیقی یا یک گروه دوچرخه سواری ملحق می شوید، هویت شما با اطرافیانتان مرتبط می شود. رشد و تغییر دیگر یک پیگیری فردی نیست. ما خواننده هستیم. ما موزیسین هستیم ما دوچرخه سوار هستیم.
هویت مشترک شروع به تقویت هویت شخصی شما می کند. به همین دلیل است که باقی ماندن در یک گروه پس از رسیدن به یک هدف برای حفظ عادات شما بسیار مهم است. این دوستی و جامعه است که هویت جدیدی را به وجود می آورد و کمک می کند تا رفتارها در دراز مدت دوام بیاورند.
پایان
شما را در درس بعدی می بینیم،